جدول جو
جدول جو

معنی توار کو - جستجوی لغت در جدول جو

توار کو
کوهی در نزدیکی روستایی برابر مرزن آباد چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ دَ اَ)
بمعنی آدمی با نیروی توانا بکار که هرچه بخواهد کند، تواند و بر آن قادر باشد و ترجمه فاعل مختار است به پارسی، زیرا که توانا بمعنی قادر و ناتوان عاجز است. (انجمن آرا) (آنندراج) ، از صفات خدای تعالی زیرا که دهنده قوت و قدرت و توانائی است. (ناظم الاطباء). رجوع به توان شود
لغت نامه دهخدا
(رِ)
دانۀ موی. تای مو، مجازاً، خیلی باریک. نزار: بعیادت پیش وی رفته بودم او را یافتم چون تار مویی گداخته. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 459).
- مثل تار مو، خیلی باریک و نزار
لغت نامه دهخدا
(تَ وُ)
بر سرین تکیه کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شهر و بندری است در فنلاند که بر کنار دریای بالتیک واقع است و 106800 تن سکنه دارد، در این شهر کار خانه بافندگی و تصفیۀ ذوب فلزات وجود دارد، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تار کش
تصویر تار کش
مفتول کش
فرهنگ لغت هوشیار
تیرهایی که برای ساخت تلار به کار رود
فرهنگ گویش مازندرانی
ارثی، از تبار موروثی
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از توابع بندپی بابل، روستایی از توابع کلاردشت
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در حوزه ی جنوبی اسبوکلای لفور واقع در منطقه ی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
گردنه ای در ارتفاع ۲۵۰۰متر در کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی